برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شگفت pdf از معصومه مومنی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان معصومه مومنی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان شگفت
این داستان بلند شـدن و پس زدن سختیهاست یه چیز
متفاوت از غم شروع مـیشـه و پایانش شادیست آیلار
دختری که به خاطر اتفاقهای اطرافش، ترس از اجتماع،
خانهنشین شـده… با تمام احساسهایی که در قلبش هست پا به
بیرون مـیذاره و معجزهای در قلبش رو مـیزنه و شایـد این ترمـیم
برای زندگیش باشـه! خـواندن این رمان خالی از لطف نیست
رمان پیشنهادی:دانلود رمان جایی نرو معصومه آبی
قسمت اول رمان شگفت
همـینطور مـیدویـدم و به پشت سرم نگـاه
مـیکردم که یکدفعه جلوم سبز شـد
یک خنده داغون کرد و دستش را بالا اورد؛ با
تمام قدرت به گوشم زد مثل تیزی غذا بود!
احساس کردم سَرم گیچ رفت و گرمـی چیزی را کنار لبم
احساس کردم من اینجا چیکـار مـیکنم،
من خـونه نشین؟!گذشتـه
ترم بیا غذا بخـور زود باش!
دوباره شروع کرد؛ معلوم نیست چه اتفاقـی افتاده که مهربون شـده
دو رگ داره که امروز رگ مهربونشـه!
از سرِ جام بلند شـدم در رو برای به اصطلاح مادرم باز کردم
نگـاهی بهش کردم؛ روز به روز چاقتر مـیشـه
– بله گشنه نیستم، تـو هر کجا دلت مـیخـواد برو
لبخندی زد و گفت:
– باشـه حواست به خـودت باشـه! غذا خـواستی بخـوری گرم کن
همـیشـه مـیگـه بهترین مادر در دنیاست! ولی فقط جلوی اطرافیان نه تـوی واقعیت،
من اون رو آدمـی دیوانه و خـود درگیر مـیبینم و باز معلوم نیست کجا مـیره!
نگـاهی به تخت خـوابم کردم شایـد فقط تنها چیزی
که با من خـوبه همـین تَختِخـوابه!
روی تخت پریـدم و شروع به حرف زدن با خـودم کردم تا به خـواب برم
با صدای داد و ناسزا بیـدار شـدم درستـه مادر مهربونم برگشتـه
چه چیزهای جالبی مـیگفت:
– دخترهی چشم سفیـد چرا خـونه رو
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید