برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان به اعتراف عشق pdf از اسما اقبالیان لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان اسما اقبالیان مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/هیجانی
خلاصه رمان به اعتراف عشق
قطرات باران پاییزی مانند مرواریـد روی گونه های درختان و گل های حیاط خانه
نشستـه بود سوز پاییزی برگ ها رو به رقصی زیبا وادار کرده بود هوای سردی بود
صبح شـده بود و اما بخاطر ابری و بارونی بودن آسمون هنوز روشن نشـده بود
صبا با شنیـدن صدای مادرش که اورا صدا مـیکرد چشماتـو باز کرد و رو به مادرش
سلامـی داد و رو تخت نشست و گفت:ساعت چنده مامان؟ صبحه مادر ۷ _ساعت
صبا با ناراحتی و تعجب گفت:پس چرا من با الارم گوشیم بیـدار نشـدم مامان عاطفه:
مهم نیس مادر حالا پاشو که دبیرامون مـیشـه هاااااااا امروز روز فارغ التحصیلی دانشجوهای
رمان پیشنهادی:دانلود رمان بانوی من مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان به اعتراف عشق
عاطف خانوم مادر صبا بود صبا هم به پیشنهاد مادرش تصمـیم گرفتـه بود در این جشن
همراه مادرش باشـد صبا در حالیکه از پله ها پایین مـی اومد خطاب به مادرش
گفت فک مـیکنم روز جالبی باشـه مراسم فارغ التحصیلی دانشجوهای دوره ی تخصص
دانشکده پزشکی نه؟مامان عاطفه:والا مادر چرا ادبی حرف مـیزنی آره روز جالبی ولی
برا من هیچ روزی جالب تر از فارغ التحصیلی خـودت نبود چه روز شیرینی بود که تـو
پرستاری تموم کردیو و به بیمارستان رفتی تا طرح بگذرونی صبا کنار مادرش دور مـیز
نشست تا صبحونه بخـورن و زود حرکت کنن که به موقع برسن در همـین حین صدای
پدر صبا سکوت دو نفره همسر و دخترش رو شکست و گفت:خانومااا چی شـده بودن
ما صبحونه مـی خـورین ای روزگـار قبلا بیـدارم مـیکردیم تا دور هم باشیم عاطفه خانوم
خندان رو به همسرش گفت:صبحوتـون بخیر اقاااااا بعدم هنوزم همه چیز مثل همون قدیمه
به قول….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید