برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رابطه سیاه و سفیـد pdf از محدثه لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان محدثه مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان رابطه سیاه و سفیـد
یه دختر نوجوون که عاشق ی پسر بچه مـیشـه
و با تلخی ازش جدا مـیشـه
عشقـی عجیب و متفاوت ک اندازه رنگ سیاه سفیـد بینش فاصلس
اما بعد از هیجده سال اتفاقـی مـیافتـه ….
رمان پیشنهادی:دانلود رمان دختر عشق دردسر حوریه عسکری
قسمت اول رمان رابطه سیاه و سفیـد
وارد خـونه شـدم هوا گرفتـه و ابری بود ساعت نزدیکـای پنج بعد از ظهر بود با دیـدن
کسی که زیر پتـو بود ترسیـدم پرده وحشیانه حرکت مـیکرد…خانه تاریک بود با
دیـدن مادرم زیرپتـو نفس راحتی کشیـدم در را فراموش کردم ببندم به سرعت
به سمت بالکن دوییـدم مادرم خـواب بود و متـوجه نبود چیزی که دوست داشتم در
انتظارم باشـد را پیـدا نکردم بی حوصله وسیله ای که بایـد مـیبردم پایین را برداشتم
تحویل دایی ام دادم اصرار کردم که کنارر مادرم بمانم اما سبب چیز دیگری بود…
وارد خانه شـدم خـواستم در را ببندم ه مادرش را دیـدم لبخندی زدم تمایل به هم صحبتی
با من را نداشت کنار مادرم امد بیـدارش کرد و ارام صحبت کرد تـوجه نکردم…تا اینکه
لباسی راحت پوشیـدم مادرم هم حاضر شـد سوار ماشینی شـدیم عشقم کنار دستم
نشستـه بود حرف نمـیزد ساکت و مرموز کودکی را با چشمان گیرای طوسی دیـدم
نزدیک به مقصد بودیم-ببین چقدر بچهه خـوشکله عشقم نگـاهی به کودک کرد از ماشین
پیاده شـدیم برادرش به ما نگـاه مـیکرد مادرم در ماشین نشستـه بود و مادرش کمـی دورتر
از برادر ایستاده بود با این تفاوت که او خیره به غروب بود ناراحتی در وجودش چدیـد امد
خم شـدم لبانم را به گونه نرم و لیطفش تکیه دادم و با حس بوسه گرمـی رویش کـاشتم
نگـاه برادرش هر لحظه پر تعجب…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید