برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان رعیت زاده pdf از رانا مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان رانا مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اربابی

خلاصه رمان رعیت زاده

کسی که بعد از ۸ سال دوری وقتی با کـابوسای زندگیش رو به رو مـیشـه چاره ای جز فرار نداره…

ولی وقتی به خاطر یه دوست پاشو مـیذاره تـو زندگیه کـابوس اصلیش

اون یکی مـیتـونه براش یه رویای شیرین شـه

از نسل رعیت های عادی بود

اما با عشق ارباب دل شـد

رمان پیشنهادی:دانلود رمان خط و نشان مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان رعیت زاده

یه لنگـه پا تـو هوا منتظر بودم تک یه امو از در برداشتم و دوباره رنگ زدم باز همون زن قبلیه آیفونو

برداشت که گفتم خانم چی شـد اربابتـون اجازه داد

خانمه نه خانم صبر کنیـد

با عصبانی ت گفتم خب خانم چقدر دیگـه بای د صبر کنم دارم از سرما یخ مـیزنم من که معطل شما

نیستم نمـیخـوا ییـد بی ام بگین برو چرا اینطوری مـیکن ین ای بابا

یه صدایی از اونور اومد کیه نورا

نورا عه ارباب بیـدار شـدیـد این خانمه همون ی ه که پدرشون

دستمو گرفتم جلوی دهنم و گفتم عه عه عه اربابتـون تا حاال خـواب بود نمـیتـونست یـد بیـدارش کنیـد

واقعا

نورا خانم بفرمایین داخل در با صدای تی کی باز شـد خـونه اش وسطای ش

جنگل بود یعن ی از یه قسمتی به بعد ماشین خـور نبود

خیلیم بزرگ بود از ش ی کم رع یتش زده تا اینو ساختـه خـودشون تـو رفاه زندگ ی مـی کنن اون مردم بی چاره

اون طوری خدایا به ای نام انصاف بده مریم بانو این طوری نبود اون انقدر به رع یتاش بها مـیـداد که

بیاو ببین

از باغ ایونیشون که گذشتم رسیـدم به یه ساختمون فوق العاده واقعا این اربابای روستا چها که

نمـیکنن خـونه اش خـونه نبود که قصر بود ب…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان