برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سنگ و تیشـه pdf از شیوا بادی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان شیوا بادی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/ازدواج اجباری

خلاصه رمان سنگ و تیشـه

درباره ی زندگیه یه خانواده ست… زنی به اسم لیـدا ، مردی به اسم رامـین ،

پسری به اسم رامتین و برادر رامـین که رادین نام داره…

به اجبار… به خاطر یه رسمـی که از قدیم بوده ،

به خاطرحفظ فرزند ، به خاطر حس قشنگ مادر بودن…

لیـدا مجبوره تن به خـواستـه ای بده که به اون راضی نیست ،

مجبوره به حکم زور گویی افراد از خـود راضی

رمان پیشنهادی:دانلود رمان تلنگر شیوا بادی

قسمت اول رمان سنگ و تیشـه

از سختیهایى که تـو این یك سال کشیـدم براش گفتم

از نگرانیهام

از فشارهای زندگی

از زورگویى پدرش

از اینكه دوباره حاج فتـوحى مرغش یه پا شـد

از اینكه مثل اون سالهایى که اونو ازم دریغ مـیكردو

منو منع مـیكرد از نزدیكى بهش . حاال مـیخـواد

پسرمو ازم دریغ کنه

پسری که االن تنها دلیل زندگیمه جونمه..

وجودمه یادگـار عشق اولو آخرمه!

آخرین قطره اشك از چشمم چكیـد ..با سر انگشت

گرفتمشو نگـاهمو از اون سنگ سیاه سیاه

گرفتم..

با بلند شـدن سرم ، دو چشم سیاه دیـدم که

سعى داشت لبخندشو واقعى نشون بده

مـیـدونم اونم برام ناراحتـه ولى چه مـیشـه کرد ؟!

هیچ کس حریف حاج محمود فتـوحى نمـیشـه!

حتى اون!

جلوتر اومدو خـواست دستمو بگیره که بلند بشم..

اجازه ندادمو با دستم به زمـین فشار آوردمو بلند شـدم

همـیشـه همـین طوره..

هر وقت زیاد گریه مـیكنم قواى بدنمو از دست مـیـدمو پاهام سر مـیشن!

دستى به پشت مانتـو قهوه اى رنگم کشیـدمو خاکشو تكوندم

یك هفتـه ست که لباسهام از رنگ سیاه به قهوه اى تبدیل شـدن

اونم به اصرار اطرافیان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان