برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سیاه پوش pdf از هاله بخت یار با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان هاله بخت یار مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان سیاه پوش
آیرین یک دختر شیطون و خـوش قلب کورده که خانوادهش قصد دارن به زور شوهرش بدن.
برای فرار از این ازدواج اجباری،از خـونه فراری مـیشـه اما به مردی برمـیخـوره که قبلا
یک بار نجاتش داده مردِ مغرور و اصیلزادهایی که آیرین رو عقد مـیکنه و در عوضش
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آخرین برگ روی دیوار
قسمت اول رمان سیاه پوش
تـو را نمـی دانم ولی من دل به چشمانت دادم ! به
همان خنده های ناب مخفی در نگـاهت من جان به
اخم مـیان ابروهایت سپردم . بند دلم با تن مردانه ی
صدایت پاره شـد! شایـد بگویی دیوانه ام هستم جانا،
هستم خـودت گفتی عاشقـی یعنی دیوانگی! خـودم
خندیـدم در نگـاهت و گفتم وای از این دیوانگی! مـی
دانی مرد سیاه پوش، من دل زدم با هر آخ گفتنت و
تـو دست مشت کردی از هر قطره اشکم و ما همدم
شـدیم برای هم ! من مرهم گذاشتم روی زخمت و تـو
مردانه کنارم ماندی تا زمـی نمان نزند این دنیای نامرد
و به قول خـودت بی رحم ! تـو ماندی من هم مـی مانم
تا یک روز سی اه از تن دربیاوری. نه اینکه سیاه
پوش بودن نیایـد به تـوی لعنتی نه! مـی آیـد
برعکس جذابت مـی کند! ول ی دل است دیگر
خـون مـی شود! رگ است دیگر نبض مـی زند! قلب
است دیگر مـی شکند! و من خـوب مـی دانم سیاه که
مـی پوشی، دلت خـون مـی شود و رگ گردنت نبض مـی
زند و قلبت مـی شکند! تـو نیشخند مـی زنی؛ من دل
مـی زنم یک روز مـی خندانمت. قول مـی دهم ! از
همان قول های به قول خـودت مردانه! یک روز سیاه
از تنت درمـی آورم !
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید