برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پیشم بخند pdf از Sama A با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان Sama A مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان پیشم بخند

هان ای شب شوم وحشت انگیز!

تا چند زنی به جانم آتش؟

یا چشم مرا از جای برکن،

یا پرده ز روی خـود فروکش

با یک اتفاق، روال زندگی آن دختر و خانواده اش تغییر کرد آنها برای فراموش کردن،

از کشورشان دور شـدند حالا که برگشتـه اند، بایـد مـیزبان تغییرات در زندگیشان باشند

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان خدمتکـار هات من

قسمت اول رمان پیشم بخند

اگـه با اون شب حساب مـی کردیم، تقریبا سه شبی مـی شـد که

ما خانواده ی کیانیان اومده بودیم کرمان

سال ۱۳۸۲ ،من شیش سالم بود اما همه چیز یادمه حتی یادمه

که اون روز نحس پنجم دی ماه بود تلخ ترین روز زندگی مون

مخصوصا برای مامان و بابا

برادر و یاور همـیشگیم مازیارهشت سالش بود همـیشـه هروقت

دعوامون مـی شـد، پز سنش رو مـی داد و منو حرصی مـی کرد

یادمه یه داداش دیگـه هم داشتم)مهرداد( اون دوسالش بود وقتی

مامان شیوا سر مهرداد حامله بود، خـواهر بزرگترم) ماهورا( که

اون موقع هیجده سالش بود، با دامادمون)آراد( ازدواج کرد و

حاال هم بیست سالش بود و هشت ماهه حامله بود

همه ذوق بچه ی ماهورا رو داشتن مخصوصا مادر شوهرش

که به جز آراد بچه ی دیگـه ای ن داشت اون هم به خاطر بیماری

قلبیش بود که از چهارده سالگی باهاش دست و پنجه نرم مـی کرد

دکترا بهش گفتـه بودن عالوه بر بارداری، زایمان هم براش خطر

داره

همونطور که گفتـه بودم ما سه روزه که با ماهورا اینا،برای

مسافرت، از تـهران اومده بودیم کرمان که بریم خـونه ی پدر و

مادر آراد

خـونه شون تـوی یه روستای کوچیک تـوی بم بود خـونه ی قدیمـی

و گلی داشتن و به قول..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان