برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان از فرار تا عشق pdf از زهرا ا لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا ا مـیباشـد
موضوع رمان: اجتماعی/عاشقانه
خلاصه رمان از فرار تا عشق
بهنااااااااااز هااااااااان یه کـاسه تخمه بیار نوکر بابات سیاه بود
خب تـو هم سیاهی غرق فیلم بودم که یهو یه چیزی خـورد تـو سرم
چنان جیغی زدم که خـودم ترسیـدم تا تـو باشی به من نگی سیاه
آخه الاغ مـگـه تـو سیاهی
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بانوی گندم زار
قسمت اول رمان از فرار تا عشق
تا تـو باشی به من نگی سیاهآخه الاغ مـگـه تـو سیاهی
سیب قرمزی برداشت گـازی زد و گفتخب همون منکه سیاه نیستم
حرصی نکـاش کردم نیششو تا بناگوش باز کرد و نگـاهشو دوخت به تی وی باز نگـاهی به صورت
بانمکش کردم پوست صورتش سفیـد بود برعکس من که گندمـی بودم چشمایی درشتـو کشیـده
داشت وعسلی رنگ مثل من با این تفاوت که رنگ چشمای من سیاه خالص بود بینی ایی شکل
بینی من داشت کوچولو و بامزه لبایی کوچک داشت اما برعکس من که قلوه ایی نبود هر دو تـه
چهره ی صورت مامان ماهرخ رو داشتیم آرشیییییییییین
رنگم پریـد از داد مامان! با ترس جوری از صندلی بلند شـدم که افتاد روی زمـین بهناز اخمش رو تـو
هم کرد و گفت:
باز چ گندی زدی؟
عصبی بهش تـوپیـدم:
خفه
با اخمای درهم و بی حوصله از پله ها پایین اومدم اگـه شرایط عادی بود از نرده سر مـیخـوردم ولی
الان…
تا جایی که مـیشـد سرمو فرو بردم تـو گردنم حضور بهناز پشت سرم حس کردم مامان بی وقفه
شروع کرد به داد کردن
آرشین؟
بله
مامان همـینجوری که راه مـیرفت و مـیومد گفت:
هیچ فکر کردی چقد بیشعوری؟زیر چشمـی بهنازو پاییـدم سرخ شـده بود از خنده باز بی حوصله جواب دادم:
نه فکر نکرده بودم
آخه من از دست ……
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید