برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رنگ سیاه عشق pdf از شیـدا سجادی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شیـدا سجادی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان رنگ سیاه عشق
باران دختر زیبا و معصومـی که از وقتی چشم باز کرده عاشق پسر عمش فرهاد بوده و
تصمـیم مـیگیره هر جوری که شـده این عشق رو تصاحب کنه و یه شب
بهش پیام مـیـده و و همه چیز رو اعتراف مـیکنه
و فرهاد پسر جذابی که شایـد از خیلی قبل تر
این عشق رو در سینه داشتـه
و داستان باور نکردنی و جنجالی ای که
سرگذشت این دو رو رقم مـیزنه
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان در آغوش شیطان
قسمت اول رمان رنگ سیاه عشق
نگـاهش کردم بدنم مـیلرزیـد دستـهام مـیلرزیـد مـیـدیـدم
که دستـهاش مـیلرزه
نگـاه کردم به بهارک به مامان شکوفم هردو حالشون
خـوب نبود اما مامان جلوی خـودش رو مـیگرفت و
بروز نمـیـداد ولی حال بد بهارک داشت از سرخی
چشمهاش و سردی و لرزش دستـهاش بروز مـیکرد
نگـاهش کردم لبخند تلخی زدم و سرم و انداختم
پایین اسم این اتفاق رو چی بزارم نمـیـدونم
اصال نمـیـدونم چطور بایـد از اینجا به بعدش رو
زندگی کنم یا چجوری نفس بکشم
یا اصال مـیتـونم باور کنم
سرم رو تکون دادم نمـیتـونم فرهاد سختـه بدون تـو
سختـه بدون عطر تـو سختـه
جملم و نیمه تموم گذاشتم و چشمهام و بستم دلم
خـواست برای آخرین بار شـده فقط برای آخرین
باربرم تـوی روزهایی که تمامش برام جز بهترین
روزهاس ….
من باران افسون فرزند سعیـد و شکوفه
دختری نوزده ساله که کنار تمام خـوشی هایی که
مـیتـونست داشتـه باشـه روحش مرد
رفتم به گذشتـه گذشتـه ای که نسبتا دور بود و پشت
سر هر خاطره ای هی نزدیک مـیشـد به امروز
ادامه داستان از زبان هردو شخصیت داستان باران و
فرهاد گفتـه مـیشـه
از زبان باران
نگـاه کردم به ساعت دو ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید