برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مادمازل pdf از باروونی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان باروونی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/واقعی

خلاصه رمان مادمازل

داستان من داستان زندگی مریمه دختری که فقـیر زاده شـده و فقـیر هم بزرگ شـده

تنها زاده شـده و تنها زندگی مـیکنه دست سرنوشت اونو مـیبره به دنیایی جدیـد

خیلی جدیـد عاشق مـیشـه و عشقش با همه عشقا فرق داره کهنه مـیشـه و مثل شراب کهنه

ارضا کننده تر و مثل اشیا عتیقه قـیمتی تر بامن و مریم همراه باشیـد مریم از

جنس من و شما دور نیست از احساساتش دور نباشیـد

موضوع داستان و حتی برخی دیالوگ ها کـاملا واقعی اند چهره ها هم همـینطور اما

اسامـی گـاه غیر واقعی و گـاها حقـیقـی اند

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان سالوس

قسمت اول رمان مادمازل

چه کسی حال مرا مـی فهمـیـد؟حال دختری ۰۲ ساله که پدرش

موقع رد کردن مواد و عتیقه و اصال چه فرقـی مـیکند

هرچیز غیر قانونی با تیر مستقـیم مرز داران کشتـه شـد و

مادرش بی رحمانه او را که کودکی بیش نبود به مادربزرگ

پیرش سپرد و با مرد مورد عالقه اش راهی فرنگ شـد

تمام دوران کودکی و نوجوانی من در دامن مادربزرگ پیرم گذشت

مادربزرگ حاال ۹۸ سال سن داشت نه خـواهری نه

برادری نه خاله و نه دایی از طرف پدری هم اگر بود الاقل من

نمـیشناختمش شایـد بارها وبارها از کنار عمه و عموهایم

رد شـده و نشناختـه بودمشان

آهی کشیـدم و نگـاهم را به ساعت بزرگ و گرد داخل سالن انتظار دوختم

یک ربعی به زمان مالقات مانده بود نگـاهم را در سالن به

چرخش در آوردم به تک تک زوایای این بیمارستان آشنا

بودم تک تک پرستاران،پزشکـان،کمک بهیارانمادربزرگ چندماهی مـیشـد

که اینجا بستری بود با کوله باری از درد و بیماری خـودم را برای رفتنش آماده کرده بودمو

برای تنهایی !

مادربزرگ در آستانه ۸۲ سالگی بود و..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان