برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رایحه ی جهنمـی pdf از م.قربانپور لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان م.قربانپور مـیباشـد
موضوع رمان افسانه ای/عاشقانه/فانتزی
خلاصه رمان رایحه ی جهنمـی
پسر لرد سرشناس که پس از سالها صبوری به وصال عشق کودکی خـود رسیـده کم کم
پی مـیبرد که نفرینی منحوس در درون همسرش زندگی مـی کند
رمان پیشنهادی دانلود رمان شاهزاده خـون م قربانپور
قسمت اول رمان م قربانپور
سعی کردم اما ناکـام موندم همونطور که حواسش به اونور بود گفت نه خـوشم اومد، پسر
اینقدر باسلیقه! از روی سطل پایین اومد وبا خنده گفت از واحد تـو که دختری مرتب تره و
به کتابهام که رو زمـین پخش بودن اشاره کرد ابروهامو بالا دادم حالا تـو هم طرف اونو بگیر!
خم شـدم وسعی کردم کتابهارو گوشـه اتاق بچینم در همون حین پرسیـدم حالا دکترِ چی
مـیخـوای بری؟آهی کشی زنان وزایمان(با کمـی مکث) نازاییبا تعجب بهش نگـاه کردم
مـگـه بچه نداری؟آهی حسرت بار کشیـد نه دوازده ساله که از نعمتش محرومـیمآخِی !
دلم به حالش سوخت کنارش نشستم خـودتـو ناراحت نکن، درست مـیشـه حالامشکل از
کدومتـون هس؟-از منواسه اینکه جَو رو عوض کنم آهنگ نسبتاً شادی گذاشتم و دستمو
به طرفش دراز کردم بی خیال عزیزم ما چه گلی به سر بابا مامانهامون زدیم که بچه هامون
به سر مابزنن خندیـد و از جاش بلند شـد ودوتایی با هم کلی رقصیـدیم صدای در اومد
،سایه ی هیکل خپل ریحانه خانوم روی در افتاد با دست به سرم کوبیـدم وای! الان پیش خـودش
چی فکر مـیکنه!طاهره هم که در جریان بود مثل من مضطرب شـد فوری پریـد وصدای آهنگ رو
قطع کرد شال بلندم رو که حتی روی باسنم رو مـیپوشوند سرم انداختم و در رو باز کردم
ریحانه خانوم غضبناک بهم زل زد مهمون داری؟با خـونسردی گفتم سلام بله مهمون دارم
زنَک بی تربیت بازم جواب سلامم رو نداد ولی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید