برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق مقدس pdf از hora Mh با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان hora Mh مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان عشق مقدس

داستان راجب دخترشر وشیطونی به نام هیلاست که تـوی یک خانواده مرفه و باز(از لحاظ اعتقادی) زندگی مـیکنه

وطی سفر تفریحی که به همراه دوستانش به کربلا مـیره نگـاهش به دنیا و اطرافش تغییر مـیکنه و

دیـد تازه ای پیـدا مـیکنه و با حجاب مـیشـه …

در این مـیان با اصرارهای زیاد پدرش مبنی بر برداشتن حجابش و ازدواج با پسری مواجه مـیشـه

که اصلا نمـیشناستش و هیچ حس هم به او نداره در همـین رابطه با اتفاقات عجیب و تازه ای مواجه مـیشـه …

اتفاقاتی که روی تازه و جدیـدی از زندگی رو بهش نشون مـیـده.پایان خـوش

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان دیـدار اول

قسمت اول رمان عشق مقدس

نسیم خنکی تمام وجودم را پر کرده بود انگـار که پری بودم در باد همونقدر سبک و آروم در هوا

مـی غلطیـدم تمام ریه هایم ازاون هوای لذت بخش پر شـده بود

نفس عمـیقـی کشیـدم و خنکـای معطر نسیم را با تمام وجود بلعیـدم .

حس خـوبی بود دیـدن نورهای زرد رنگ بارگـاه .انگـار نسیم

هم به زیارت امده بود که عطر سیب تمام وجودش را پر کرده بود.. تمام وجودم داغ شـد وجسمم

سنگین .
این چه وضعشـه سوده؟ ببخشیـد خانوم االن درستش مـیکنم

صدای مامان بود و جرو بحث کردنش با کـارگرا .تازه یادم افتاد کجام .حس خـوب خـواب از

سرم پریـد با بی مـیلی از جام بلند شـدم افتاب مستقـیم به صورتم مـیخـورد .اوایل مرداد ماه بود و

هوا گرم گرم از پنجره نگـاهی به بیرون انداختم .کـارگرها تند تند صندلی هارو جابه جا مـیکردن و

مامـی دست به کمر ایستاده بود و دستـور مـیـداد تازه یادم اومد امشب نوبت خانواده ما بود برای

دورهمـی های فامـیل..اصال حوصله ی جر و بحث دوباره رو نداشتم..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان