برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آخر یه رویا pdf از غزلی لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان غزلی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان آخر یه رویا
آتنا دختری با چهره جذاب و تیپ و استایل فانتزی و اروپایی که همـیشـه مورد حسد دخترها و مورد علاقه پسرها قرار مـیگیره.
حالا مـیخـواد با استفاده از هوش فوق العاده ای که داره بهترین رتبه رو بیاره و تـوی یکی از بهترین رشتـه های دانشگـاه
شریف تحصیل کنه و برتریش رو بیشتر کنه. و تـوی این راه با یه شخص آشنا مـیشـه که درمقابل هوش فوق العاده
آتنا نابغه ست و براش چالش ایجاد مـیکنه و آینده مهیجی رو براش رقم مـیزنه!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خسرو ناهیـد را دوست دارد
قسمت اول رمان آخر یه رویا
از خـواب بیـدار شـدم همونجور که چشم هام بستـه بود دستم رو دراز کردم و اچ تی سی که بابا تازه برام خریـده بود رو
برداشتم.چشم هام رو باز کردم به ساعت نگـاه کردم.با دیـدن ساعت ۹ سریع سیخ شـدم.وای مدرسه دیر شـد…چرا
مامان بیـدارم نکرده بود؟خـواستم شیرجه بزنم به طرف در…
که یادم اومد یه هفتـه تعطیلی رسمـی داریم دوباره روی تخت ولو شـدم…یه نفس عمـیق کشیـدم و یه لبخند زدم خیلی
حس خـوبی بود که مجبور نبودم تخت نرم و گرمم رو ول کنم.
پتـوی زردم رو کشیـدم باال و سرم رو فرو کردم تـوی بالشت نرمم و دوباره خـوابیـدم…داشتم خـواب شاهزاده رویاهام
سوار بر لامبورگینیخـواستم بلند شـدم ولی یه چیزی روی کمرم بود و نمـیزاشت بلند شم…!همونجور که چشم
هام بخاطر خـواب نیمه باز بود سرم رو برگردوندم…عصبی یه پوف کشیـدم و گفتم:آریا از روی کمرم پاشو.
زبونش رو دراورد و یکم خـودش رو تکون داد:نمـیخـوام.
من:عه پسر لوس.پاشو بینم کمرم درد گرفت.
آریا:نمـیخـوام دارم آتنا سواری مـیکنم.
دوباره سرم رو فرو کردم تـو بالشت اول صبح حوصله کل کل نداشتم.خیلی …..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید