برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان لیلی و مجنون های عاشق pdf از غزاله بلوچی مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان غزاله بلوچی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/کلکلی
خلاصه رمان لیلی و مجنون های عاشق
چهارتاپسرغیرتی با چهارتا دخترمهربون وشیطون …داستانی سراسرعشق واجباروکل کل و.
رمان پیشنهادی:دانلود رمان حریر و آتش مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان لیلی و مجنون های عاشق
پسرا انگـار از قبل مـیـدونستن پدربزرگ:دخترای قشنگم گریه نکنیـد و کـاری که ازتـون خـواستم رو
انجام بدین من کـارای مراسمتـون رو انجام دادم خـودمم بعد مراسم برا درمان همراه مادربزرگتـون
مـیرم آمریکـا دیگـه ظرفیم پر شـده تحمل این همه شک رو یکجا ندارم تصمـیم خـودمو گرفتم با اینکه
مـیـدونم اجباره اما بخاطر خـوشحالی پدربزرگ .. من قبول مـیکنم آوا:باشـه پدرجون لبخند رو لب پدر جون نشست
، رها که تازه از شک در اومده بود رزا هم اشک مـیریخت اما ساکت بود پدربزرگ:پس من صیغه محرمـیت
براتـون مـیخـونم تا راحت باشین موافقـیـد؟ همه موافقت کردیم مـگـه مـیشـه نکنیم؟؟ پست ششم قرار شـد
شب پدر بزرگ صیغه رو بخـونه بدتر از این نمـیشـهههه اخه چرا این پسره ی از دماغ فیل افتاده بایـد شوهر
من باشـه اخهههههه چرااا؟ باورم نمـیشـه ؟ من دیشب شـدم زن باربد ولی خدایی خـوشکله ها
مخصوصا سینه های پهنش خیلی بهم چشمک مـیزنم دوست دارم سرمو بزارم روش واااای خدا خل شـدم
رفت من کی انقد منحرف شـدم ..اصلا شوهرمه دوست دارم ههههه دیشب رزا و رامبد.هیربد و نوا
.رهاوفربدم محرم شـدن پسر عموهای محترم +شوهر گرام از هتل وسایلشان رو به خـونه آوردن الان که
هممون برا آزمایش خـون اومدیم آزمایشگـاه باربد کنار هیربد وایساده بود و و اخم زوم بود روی من یهو نمـیـدونم
چش شـد اومد نشست کنارم خخخخ از موقعی که محرم شـدیم تا الان کلن یک سلام و خداحافظ به هم
گفتیم همـین با صدایی کنترل شـده ولی پر خشم باربد:این چه وضع
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید