برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان قلب یخی pdf از فرزانه فرخ پور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فرزانه فرخ پور مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی/خیانتی
خلاصه رمان:
قضاوت اشتباه و عجولانه مردی به همسرش، و اعتماد بی جا به …
و دوستی که تحت تاثیر یک زن مـیخـواد به بهترین دوستش کنه و
نمـیـدونه زیباترین هلو هم ممکنه کرم داشتـه باشـه…
در نتیجه تصمـیم و انتخابی اشتباه تر و …
در آخر…
پشیمانی، اما
پشیمانی، اما پشیمانی هیچ وقت سودی نداشتـه و
ندارد و همـیشـه فرصت برای جبران نیست…و
گـاهی یادمون مـیره…فراموش مـیکنیم که خیلی زود دیر مـیشود
رمان پیشنهادی:دانلود رمان صفورا خانومـی
قسمت اول رمان قلب یخی
دراتاقم باز شـد وطاها داخل اتاق شـد، با سری افتاده پایین گفت:
معذرت مـیخـوام اگر تـوهینی کردم
یهدا
اما بدون همه اینا فقط به خاطر خـودتـه، نگرانم ریسم بهت آسیب بزنه درک کن
تـواین یه ماه برای من وهوشنگ خیلی عزیز شـدی
نمـیـدونم چرا اما دوست داشتم باهاش حرف بزنم
طاها نیمه گمشـده من بود
_ بچه که بودم نه مادری داشتم نه پدری
نه خـواهری داشتم نه برادری همه اشون سرشون به کـار خـودشون گرم بود
داداش وخـواهرم ۹ سال از من بزرگ تر بودن ۲۸سالگی ازدواج کردن تقصیر خـودشون نبود که!
بابا مجبور کرد، داداشم۲ سال پیش تصادف کرد مرد
خـواهرم که نمـیـدونم کجاست
مثل اینکه فرار کرده، اما من
یهدا فرهادی دختر خنگ خانواده همـیشـه خنگ بودم از همون بد تـولد اما خر نبودم
عضی از چیزهارو مـیفهمـیـدم واز رو خنگیم نمـیتـونستم حرف بزنم
مامانم مامان سارا، همـیشـه دنبال مد بود
بابا رو که اصلا نمـیـدیـدم، کم پیش مـیومد هرموقع مـیرفتم پیش بابام پسم مـیزد سرم داد مـیزد
مـیگفت برو تـو اتاقت پیش من نیا
اما خـوب مامانمهیچ وقت یادم نمـیره نقاشی مـیکشیـدم ومـیبردم براش، نگـاه سرسری مـیکرد و با نفرت مـیگفت
خیلی بد کشیـدی و خیلی چیزای دیگـه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید