برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فکر هدیه pdf از نازنین ۸۷ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نازنین ۸۷ مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان فکر هدیه
وقتی چمدان صورتی رنگ هدیه رو تـوی صندوق ماشینم مـیذاشتم هنوز مردد و هراسون کنار در
حیاط ایستاده بود نگـاهش کردم اما عمدا نگـاهشو از من مـی دزدیـد از حرص و عصبانیت تمام تنم
مـی لرزیـد دستام یخ زده بود و نمـی تـونستم سوییچ ماشین رو جا بزنم بابا که
کنارم نشست هدیه هم جرات کرد تا روی صندلی عقب بشینه
خـودش خـوب مـی دونست چقدر عصبانی ام ،قبلا بهش گفتـه بودم ،گفتـه بودم
حق نداره برگرده شیراز اما اون عمدا شیراز رو برای تحصیل انتخاب کرد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خدمتکـار هات من
قسمت اول رمان فکر هدیه
وقتی چمدان صورتی رنگ ھدیھ رو تـوی صندوق ماشینم مـیذاشتم ھنوز مردد و ھراسون کنار در
حیاط ایستاده بود نگـاھش کردم اما عمدا نگـاھشو از من مـی دزدیـد از حرص و عصبانیت تمام تنم
مـی لرزیـد دستام یخ زده بود و نمـی تـونستم سوییچ ماشین رو جا بزنم بابا کھ کنارم نشست ھدیھ ھم
جرات کرد تا روی صندلی عقب بشینھ خـودش خـوب مـی دونست چقدر عصبانی ام ،قبلا بھش
گفتھ بودم ،گفتھ بودم حق نداره برگرده شیراز اما اون عمدا شیراز رو برای تحصیل انتخاب کرد
بابا دستـور داد : بریم فرودگـاه!
راه افتادم با حرص ناخن مـی جویـدم و ھر از گـاھی از تـوی آینھ نگـاھم بھ ھدیھ مـی افتاد موھاش
کھ “نیلیا” مـی گفت “انگوری ” رنگ ِ از یکطرف کج شـده بود و چشای مـیشی رنگشو پوشونده بود
و ھالھ ی قشنگی روی گونھ و بینی کوچکش انداختھ بود کھ خیلی خـوشگلش مـی کرد لبھاش
گـاھی تکون مـی خـورد شایـد زیر لب ذکر مـی گفت اما من فقط عصبانی بودم دلم مـی خـواست برای
اخرین بار باھاش خلوت کنم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید