برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اژین pdf از معصومه نوروزی مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان معصومه نوروزی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان اژین
اژین سرگردان مـیان دو عشق، معشوق قدیمـی و معشوق حال، خیانتهایی که خـواستـه و
ناخـواستـه خنجری مـیشود بر روان آن زنها و پدری که جز آبروی خـویش، روان دخترهایش زیاد
برایش پر معنا نیست معشوقـی که از خیانت مـیگذرد ولی همچنان شک و تردیـد در دلش خانه کرده است
رمان پیشنهادی:دانلود رمان سخت مثل سنگ معصومه نوروزی
قسمت اول رمان اژین
با اینکه خستگی از سریباریش، روی من مـیچرخیـد
موبایلم تـوی دستم دوباره لرزیـد و من نگـاهم رو از اژین گرفتم و به صفحه موبایلم چشم دوختم
شیرین دوباره برام نوشتـه بود
فقط آهو، شوهرت نفهمه که من این دکتر رو برات پیـدا کردم… خـودت
مـیدونی که سیمهاش قاطی داره… بفهمه من رو مـیکشـه!
ناخـواستـه لبم به خنده باز شـد
دستم روی صفحه بود و مـیخـواستم تایپ کنم؛ که اژین موبایل رو از دستم کشیـد
برای لحظهای حس کردم قلبم نمـیزنه و دنیا روی سرم آوار شـد
ولی اژین با اخم من رو نگـاه مـیکرد و همان که خـواست به صفحه موبایلم
نگـاه کنه؛ با سرعت بهش ضربه زدم که گوشی از دستش روی زمـین افتاد
فقط از خدا مـیخـواستم صفحهاش نشکنه؛ چون شیرین هنوز آدرس رو برام نفرستاده بود
با سرعت از روی زمـین برش داشتم و سمت اتاقم رفتم
وبا کلیـد قفلش کردم
اژین چند ضربه به در زد
باز کن این در رو… آهو مـیخـوای باز این درو بشکنم؟ باز کن!
با حرص فریاد زدم
تـو واقعا خجالت نمـیکشی؟ نمـیفهمـی موبایل یه چیز شخصیه؟
به چه حقـی موبایلم رو از دستم مـیکشی؟
صدای نفسهای پراز عصبانیت اژین رو شنیـدم
وقتی من و مـیبینی اخم مـیکنی انگـار ارث بابات رو خـوردم؛ ولی برای
یه مسیج خنده مـیاد روی صورتت، مـگـه تـو…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید