برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان صبح تاریک (جلد اول) pdf از مهسا فرخیان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهسا فرخیان مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/هیجانی
خلاصه رمان صبح تاریک (جلد اول)
من هورامم دختری از قشر ضعیف جامعه من مهره ای در دست افراد قدرتمندم که به هر طرفی که اونا
بخـوان مـیچرخم اما همـیشـه چرخ روزگـار به یک جهت نچرخیـده ؛از یه جایی به بعد بازی عوض مـیشـه و من
از دورِ این بازی خارج مـیشم عشقش همچون کوه استـوارم کرد؛دست های قدرتمندش جهت چرخش
دنیامو عوض مـیکنه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان غربت تنهایی
دانلود رمان تیوا
قسمت اول رمان صبح تاریک (جلد اول)
دونه های ریز برف بی وقفه مـیباریـدن و لحظه ای امان
نمـیـدادن سرما تا مغز استخـونم رسیـده بود با هر قدمـی
برمـیـداشتم صدای له شـدن برف های پا نخـورده بهم حس
خـوبی مـیـداد مثل حسی که از خـورد کردن برگ های پاییزی
به وجودت منتقل مـیشـه سردم بود مـیلرزیـدم ولی لبخندم
جمع نمـیشـد لبخندی ک عضو الینفک زندگیم بود زندگی
.زندگی چند بار زیر لب تکرار کردم و لبم بیشتر
کش اومد خندم مـیگرفت ب حال و روزم مـیگفتم زندگی من
حتی نمـیـدونستم معنی زندگی یعنی چی؟ اگر مـیگفتم
مردگی منطقـی تر بود. ایستادم؛ سرمو گرفتم رو ب اسمون
دونه های سرد برف به صورتم مـیخـورد. دیگـه سر شـده بودم
سرمارو نمـیفهمـیـدم دستامو باز کردم تا حس رهایی داشتـه
باشم ی حس شیرین سبک بالی عجیب نیست واسه من
عجیب نبود و نیست ک دقـیقا دوساعت بعد از مهر طالق تـو
شناسنامم بخـوام وسط این همه برف و سوز و سرما رهایی و ب
جون بکشم چشمامو بستم تا ذهنم به دوساعت بعد نره تا
فکر نکنم به اتفاقـی که مـیخـواد بیفتـه چی مـیشـه مـگـه
بخـوامفقط دوساعت ب این حس خـوب فکر کنم؟چی مـیشـه منم
بخـوام از تـه دل بخندم؟ خنده ب….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید