برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق داغون pdf از مبینا محرابی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مبینا محرابی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان عشق داغون
رمان درباره ی دختریه ای به اسم آرشین.
آرشین قبل و بعد ازدواج خـود با مشکلات زیادی روبه رو مـیشـه.
مانی همسر او و آرشین در زندگی خـود سختی زیادی کشیـدن.
مانی قبل از ازدواج با آرشین با دختری که مشکل و مریضی …..
داشت ازدواج کرده و بعد گذشت زمان اتفاق های بیشتری رخ مـیـدهد.
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان عشق داغون
با اخم و تعجب گفت:نمـیـدونی؟!!!….پس غلط مـیکنی گریه مـیکنی.
بابا یه امروزو شادیم و تـو هم بیا بزم مارو به هم
بریز.ناسالمتی امروز رسما شـدیم پزشک این مملکتا!
خندیـدم و او هم با خنده من خندی.متـوجه جعبه شیرینی که
در دست گرفتـه بود نشـده بودم.جعبه راباال اورد و گرفت
سمت من
ـ بفرما اینم شیرینی فارغ التحصیلیمون…ولی قبل
اینکه نوش جان کنی ، رد کن دنگتـو بیار باال….
اخم کوچکی کردم و گفتم:
ـ بی انصاف بزار یه دونه بر دارم بعد بیا پولشو بگیر
ـ اخه گفتم نکنه همه پوالتـو داده باشی واسه تصویه حساب
با خـوابگـاه گفتم اول ببینم پول داری بعد بدم شیرینی
بخـوری که یهو خـوش خـوشانت نشـه پریسا شیرینی یامفت داد من کوفت کردم
یه قدم فاصله گرفتم وگفتم :خیلی بی ادبی پریسا ، نا سالمتی
بهت مـیخـوان بگن خانوم دکتر این چه طرز حرف زدنه؟!
مثل التای قدیم دو دستش را روی سینه گذاشت و کمـی خم شـد
ـما چاکر خانوم دکترمونم هستیم
دوباره به حالت عادی برگشت ودر جعبه دشیرینی را برداشت
ـ قابل شمارو نداره خانوم دکتر مـیر صالحی
یکی از شیرینی ها رو برداشتم و در حال گذاشتن به دهانم گفتم
ـ اخه بی انصاف اخرین روزایی که با هم هستیم ال اقل
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید