برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حس خـوب فراموشی pdf از عاطفه حمـیـدپور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان عاطفه حمـیـدپور مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/پلیسی
خلاصه رمان حس خـوب فراموشی
داستان در مورد دختري که حافظشو از دست داده و در دنيايي از سردرگمي چشم باز ميکنه و
در پس پيدا کردن واقعيت هاي زندگيشـه و ميفهمه که نامزدي داره که حتي اسمشم نميدونه و
در ادامه داستان اتفاقاتي پيش مياد که مسير زندگيشو تغيير ميده
رمان پیشنهادی:دانلود رمان بازگشت ارباب جوان عاطفه
قسمت اول رمان حس خـوب فراموشی
شروع روزای سخت برای ما تنبیه های سخت تـوی ۴ متر
برف های کردستان بود،روزای سخت شالق خـوردن هایی بود که به
خاطر تیر اندازی اشتباه کبودمون مـیکرد روزای سخت روزایی بود
که یادمون مـیـدادن تـوی این شغل عشق و محبت و خانواده
خـو ِن َمر ُدِمت ترسیـد! دیگـه جایی نداره!روزای سخت روزایی بود
که یاد گرفتیم دیگـه نبایـد از خـون ترسیـد بایـد از ریختن
شب قبل رو تا صبح پای سیستم های امنیتی بودیم چشمام
دیگـه از خستگی باز نمـیشـد.نگـاهی به ساعت کردم هفت و نیم صبح
بود!
_سیستم رو خاموش کن عرفان ایمـیل بزن به سامـیار تا ادامشو اون کنترل کنه.
عرفان_امشب چیکـار مـیکنیم؟مـیخـوان یه محموله جا به جا کنن
اما محموله ی اصلی ظاهرا دو هفتـه ی دیگـه جا به جا
مـیشـه تـوی مرز پاکستان!تصمـیمت چیه؟
_بایـد روی محموله ی اصلی تمرکز کنیم
اگـه االن قدمـی برداریم هر چی بدستمون رسیـده مـیپره!
سری تکون داد و منم به سمت حمام رفتم،بعد از حمام تا
ساعت یازده خـوابیـدم از بی خـوابی هایی که مـیکشیـدم زیر چشمام کبود
شـده بود.جلوی روشویی ایستادم تا صورتم رو بشورم،ُ
مشتم رو پر از آب کردم و تـوی صورتم پاشیـدم به خـودم تـوی آیینه نگـاه
کردم،از خـودم بیزار بودم هر دومون از چهره هامون بیزار بودیم
از چشم هام بدم مـیومد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید