برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فصل های زرد انتظار pdf از زهرا متین با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا متین مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان فصل های زرد انتظار
خانواده پرهامـی دو قطبی بود یک قطب افسانه و پدر که صمـیمانه عاشق هم بودند و
قطب دیگر مادر و امـیر وحسام!عشق تصادفی افسانه با بهروز که مردی متاهل و
ثروتمند است پدر را شـدیـدا ناراحت مـیکند ولی افسانه نیز خیال ندارد زندگی بهروز
را از هم متلاشی کند ، ورود دکتر آرش به زمره عاشقان افسانه ، پدر را امـیـدوار
مـیکند که مـیتـواند تنها دخترش را به دستـهای امـینی بسپارد که او را از گزند
برادران نابکـار و مادر ساده لوح حفظ کند ولی تـهدیـدهای بهروز……
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بیـداری دل
قسمت اول رمان فصل های زرد انتظار
بشـدت خستـه بودم روزی سخت وطاقت فرسا را پشت سر گذاشتـه بودم
وتـوش وتـوانی برایم باقـی نمانده بود تا خریـد
منزل را هم بکنم فکر کردم عصر که امـیـد را به پارک مـی برم
در راه بازگشت به خانه این کـار را خـواهم کرد
بمحض اینکه به خانه رسیـدم، مادرم سرآسیمه به استقبالم آمدوگفت:
چقدر دیرکردی، دختر ساعت از پنج هم گذشتـه اصالً معلومه کجایی؟
جوابش را ندادم همچنان که به دنبالم مـی آمد،یک نفس حرف مـی زد
این بچه م که امونم رو بریـد از بس پرسیـد چرامامان افسانه نیومد تلفن شکرت هم جواب نمـی داد
رمق جواب دادن نداشتم از سربی حوصلگی گفتم:
مامان، بذار از راه برسم، اون وقت مـیگم چی شـده
هنوز شر مادرم خالص نشـده بودم، که پسرم جلودویـد وشروع کرد:
مامـی جون، چقدر دیر کردی! مـگـه قول نداده بودی منو ببری پارک؟
خم شـدم، اورا بوسیـدم وگفتم:
هنوزم سرقولم هستم، عزیزم
با لب لوچه ای آویزان گفت:
آخه پس کی؟
گفتم:
یه کم به مامان فرصت بده خستگی درکنه چشم مـیبرمت….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید