معرفی و دانلود رمان عمر گل شقایق از بانوی طلایی.F رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان عمر گل شقایق از بانوی طلایی.F با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
پسری صاف و ساده که عاشق دختری به نام شقایق می شود اما دست آخر شقایق می میرد و پوریا تبدیل به یک کوه یخ بی رحم می شود اما یک روز اتفاقی به دختری به نام سوگول بر می خورد که …
خلاصه رمان عمر گل شقایق
همه درحال تماشای سریال کتاب ابی بودیم که مامانم بی مقدمه گفت: _ پوریا مادر نظرت راجب ازدواج چیه؟! با این حرف همه برگشتن سمت من که با اخم همون جور که به تلویزیون نگاه می کردم گفتم: _ بس کن مامان من کسی رو نمی خوام. پدرم سریع گفت: _ نه خب حق با مادرته پسرم تا کی؟ از اون قضیه چند ساله می گذره. با عصبانیت از سر جام بلند شدم که مامانم گفت: _ فرار نکن که باید یه تصمیم جدی بگیری تا کی می خوای تو فکر اون بنده خدا که دیگه نیست باشی؟
عصبی غریدم: _بس کنید من هرگز ازدواج نمی کنم. با عصبانیت داشتم به سمت اتاق می رفتم که با شنیدن حرف بابام سر جام خشکم زد. _ به نظر منو مادرت سوگل دختر خوبیه. با خشم برگشتم سمت سوگل که از اتاقش در اومده بود و با دهن باز به من خیره شده بود. مادرم اومد کنار سوگل ایستاد که با خشم رو به سوگل بلند داد زدم و گفتم: _ اخراج … همین الان. با چشم های اشکی نگاه به هممون کرد که بابام با عصبانیت گفت: _سوگل استخدامی. با بهت برگشتم سمت بابام که مامانم گفت
_ نگران نباش دخترم تا ما هستیم کسی حق نداره بیرونت کنه این جا خودش یه مرد داره اون تصمیم می گیره واسه رفت و امد دیگران و استخدام و اخراجشون. داد زدم: _ این بحث بی خود رو همین جا تمام کنید، سوگل گفتم اخراجی، بیرون! پدرم سریع گفت: _ منم گفتم سوگل تا آخر عمرش استخدامه توهم حق نداری مخالفت کنی. پوزخندی زدم و گفتم: _ پس من خونه مجردی می گیرم. _ با کدوم پول؟ با عصبانیت رو کردم به مامانم و گفتم: _ با پولی که از شرکتم در میارم….