معرفی و دانلود رمان مرد قانون مند و دختر قانون شکن از کیانا بهمن زاد

معرفی و دانلود رمان مرد قانون مند و دختر قانون شکن از کیانا بهمن زاد بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان مرد قانون مند و دختر قانون شکن از کیانا بهمن زاد با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

درباره چند دختر و پسره که هرکدوم به شیوه های عجیبی مقابل هم قرار میگیرن و با اتفاقات و ماجراهای جالب و زیادی روبه رو میشن رمانی پر از عشق، خیانت، پنهون کاری، عشق های اشتباهی لجبازی و شیطنت و ماجراهای غیرقابل پیش‌بینی و تصور…

خلاصه رمان مرد قانون مند و دختر قانون شکن

و بهم مشت میزد اون آخرین درگیری بین منو هانا بود. رادین اومد به زور منو هانارو از هم جدا کرد. اون روز توی شرکت هانا باهام قهر کرده بود. اصل نمی اومد. پیشم کاری داشت منشیشو میفرستاد اتاقم آخرشم مجبور شدم برم منت کشی براش کادو خریدم حتی خودم کیک خریدم رفتم خونشون وقتی باهاش آشتی کردم بلند شدو از توی یخچال یه کیک تولد دیگه اوردو جلوم گذاشت بعد بغلم کردو گفت میدونستم میایی تولدتت مبارک. احساس کردم صداش لرزید به آرومی بهش نزدیک شدمو بازوشو گرفتم به سمتم برگشت یه قطره اشک مردونه از گوشه چشمش چکید پایین که باعث شد حالم بد بشه. هاکان_کاش پارسال می دونستم آخرین باریه که بهم میگه تولدت مبارک..

کاش میدونستم آخرین باریه که کنارش شمعامو فوت میکنم کاش میدونستم که دیگه قرار نیست. سر اینکه تولد منه من باید شمعارو فوت کنم نه اون اینطوری میذاشتم اون فوت کنه. _نذاشتین؟ هاکان_نه آخرین لحظه دستمو جلوی دهنش گذاشتمو خودم فوتش کردم هاکان روشو ازم گرفتو دستی توی موهاش کشید. _نباید یادآوری خاطرات گذشتتون اینطوری حالتونو بد کنه. هاکان_اگه به خاطر کارن نبود براش تولد نمیگرفتم تمام خاطرات پارسال توی سرم میچرخه. پارسال همینجا براش تولد گرفتیم وقتی کیک کارنو اوردن هانا کنار کارن خواست شمعارو فوت کنه منم همون لحظه سرشو ریلکس خم کردم تو کیک. فیلماش هست اما دیشب چون زیادی روی اعصابم بود.. _پاکش کردین؟

هاکان_اره..اما فکر کنم رامان هنوز دارتشون..یه نسخه دیگه هم هست تو خونه خودشونه. هوفی کشیدم هاکان به اطراف خیره شده بود چه قدر درد داشتو رو نمیکرد همشو توی خودش میریخت خوبه که الان داشت بیرونش میدادو باهام حرف میزد اما من واقعا نمیدونستم چی بگم تا آرومش کنم. هاکان_میخواستم تو ساعتایی که نمیشه تلفن زنگ بخوره شب روز هروقت که میشد زنگ میزد آخه بعضی وقتا اصل به ساعت خواب من توجه نمیکرد اون موقع ها زنگ میزد بعضی وقتا شبا ساعت دوازده ده زنگ میزد منم عصبی میشدم اما الان.. _الان میگید کاش زنده بودو هر دقیقه که میخواست زنگ بزنه چیز خیلی سنگینی تجربه کردید خیلی سخته.

معرفی و دانلود رمان مرد قانون مند و دختر قانون شکن از کیانا بهمن زاد بدون دستکاری و سانسور