طلوعی که در باران میگرید، غروبی که اشک میریزد، سرنوشتی که در زنجیرهای جبر گرفتار آمده… دختری در میان تاریکیها به دنبال روزنهای از نور، امید را همچون پرندهای زخمی در آغوش میگیرد، اما آیا رهایی در انتظار اوست؟
آخرین مبارزه شانههایش زیر بار خاطرات خم شدهاند، اما هنوز تمام نشده. در مقابل سیاهی، در برابر فراموشی، او ایستاده است.با شعلهای کوچک که روشن میشود، نه برای نور، بلکه برای مقابله با حقیقتی که از آن گریخته است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.