خلاصه کتاب
قول و قرار قدیمی، محمدطاها را به ازدواج با شیدا، دختر حاجی بازاری، وادار میکند. اما دل او در گروی ریحانه، دخترعمویش است. ریحانه با فهمیدن این راز، تصمیم به جدایی میگیرد و محمدطاها برای نگهداشتنش به صیغهی اجباری متوسل میشود. روز عقد، ریحانه فرار میکند و داستان وارد مرحلهای تازه میشود.