خلاصه کتاب
این داستان روایت دشمنی کهنهای است میان حافظ و مهری. نفرتی که سالها در دلها مانده، اکنون در مجلس خواستگاری نبات، دختر بیگناه مهری، به اوج میرسد. حافظ نقشهای شیطانی در سر دارد: وانمود کند دلباختهی نبات است و در برابر چشم همه، زندگی مهری را نابود سازد.