خلاصه کتاب
در لحظهای پرتنش، امیرارسلان به ماهگل نزدیک میشود. نگاهش پر از غرور و اقتدار است، اما ماهگل با تمام توان، تلاش میکند فاصله را حفظ کند. جدال میان خواستههای مردانه و مقاومت زنانه، به نقطهای میرسد که هر دو باید با حقیقت درونی خود روبهرو شوند.