دانلود رمان
رمان جذاب و جدید ایرانی و خارجی دانلود
دانلود رمان همسایه ما بدون سانسور
خلاصه کتاب
با آمدن همسایه‌ای مرموز، زندگی اطلس، دختر ساده و بی‌آلایش، دگرگون می‌شود. او ناچار است با این مرد ناشناخته همخانه شود. شاهرخ، همسایه‌ی جدید، کم‌کم دل به معصومیت اطلس می‌بندد و رابطه‌ای پررمز و راز میانشان آغاز می‌شود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: همسایه ما
  • ژانر: ,عاشقانه,پلیسی
  • نویسنده: مریم پیروند
  • ویراستار: دانلود رمان
  • طراح کاور: دانلود رمان
  • تعداد صفحات: 1945
  • منبع تایپ: دانلود رمان

دانلود رمان همسایه ما بدون سانسور رایگان pdf بدون سانسور

صدای زنگ خونه بود انگار، بین ریتم پیانو زدن بایرام و گیتار
من پیچید.
یه لحظه هر دومون دست کشیدیم و به هم نگاه کردیم. با
شک پرسیدم :
– زنگو میزنن ؟
– فکر کنم. منم یه همچین صدایی شنیدم.
هنوز بین شک و ابهامم درگیر بودم که دوباره زنگ در به صدا
در اومد.
گیتارم رو کنار گذاشتم و بلند شدم.
از توی چشمی که نگاه کردم زن چادر به سری رو دیدم.
میدونستم کیه. چند روز پیش با همین چادر اونو توی پاگرد
خونهشون دیده بودم. بنظر میرسید دختر شلوغ و چیتانپیتانی
باشه که از قضا دوست داره به من یا بایرام چراغ سبز نشون بده. سن و سالش که بچه میزد و بنظر میاومد عقلش هم
همینطور.
میخواستم بهش بیاعتنایی کنم، صدای باباش رو چند دقیقه
پیش شنیدم و خودم رو به نشنیدن زدم و حالا دخترِ فضول و
کرموش…
بیحوصله بودم و دلم میخواست امشب رو با آهنگ و خوندن
سپری کنم که صدای باباش و زنگ زدن خودش تیکی شد
روی مخیلهم تا آرامشم رو سلب کنن.
صبح با دنیا بحثم شده بود و خلقم حسابی تنگ بود،
حوصلهی بایرام رو هم نداشتم چه برسه به این دختر.
برای اینکه هر چه زودتر شرش رو کم کنه و دستش رو از
روی زنگ که حکم اعصابم رو داشت برداره، توی آینهی کنارِ
در به خودم نگاه کردم، دستی به موهام کشیدم و تیشرتم رو
مرتب کردم و ناچار در رو باز کردم

  • اشتراک گذاری
  • امروز
  • عاطی
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
دانلود رمان
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.