معرفی و دانلود رمان در جگر خاریست از نسیم شبانگاه رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان در جگر خاریست از نسیم شبانگاه با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
قصه نفس، قصه یه مامان کوچولوئه، کوچولو به معنای واقعی… مادری که مصیبت می کشه و با درد هاش بزرگ میشه. درد هایی که مثل یک خار میمونن توی جگر. نه پایین میرن و نه میشه بالا آوردشون… پایان خوش
خلاصه رمان در جگر خاریست
صدای زنگ که میاد صداشون میکنم: آبتین، آذین زود باشین حنا رسید… بدویین …زنگو میزنم: «این مگه کلید نداره؟؟؟» برمی گردم تو اتاق تا آماده بشم، خدا کنه به موقع برسم، بهار خیلی رو وقت حساسه، اصلا رو همهچی حساسه، رو وقت بیشتر…صدای حنا میاد: کوشین پس ملت …حنا اومده کجایین؟؟؟ «ذوق مرگ شدی از این استقبال گرم نه؟؟» « ـچه خبرته بابا، مگه سرآوردی؟؟؟» عـزیزم، خستگی از سر و روش میباره، به روی خودش نمیاره، دلم براش تنگ شده.
بعد یه هفته همخونم برگشته، همخونه منو بچه هام… دوست… دوست روزایسخت. تو یه دستش تار، تو یه دستش یه عالمه کیسه های رنگی و یه ساک خیلی کوچیک، ومن میدونمکه نصفبیشتر اون کیسه های کوچیک سوغاتی واسه منو بچه هامه، امکان نداره حنا جایی بره و اونجارو واسه ما بار نکنه بیاره…لبخند میزنه و همه وسایلاشو رو هم روهم تلنبار میکنه رو اپن «زمینو ازت گرفتن؟؟؟ میریزن خووو » لبخند… دستاشو باز میکنه، دستامو باز میکنم، بغلم می کنه، بغلش میکنم.
از رو شال گوششو میبوسم، موهایدم اسبیمو میبوسه، سکوت… یه هفته خیلی زیاده واسه ندیدن…. کافیه واسه دلتنگ شدن…. ما میتونیم تا ابد همین جا تو بغل هم بمونیم، ولی صدای بچه ها یعنی اینکه محاله تا ابد تو بغل همموندن، تو گوشش میگم: دلم تنگت شده بود… ـ منم… رو زانو میشینه، دوقلوهامو باهم بغل می کنه، به هم و به خودش فشارشون میده «آیا کسی تو دنیاهست که یادگاریای ِ روزای سخت همخونشو انقدر محکم دوست داشته باشه؟؟؟» چقدر دوسش دارم…